- جزییاتموهايش خاكستري و بهم پيچيده مثل نمد بود. انگار هرگز شانهاي بهشان نخورده بود. شلوار كهنه و رنگ و رو رفتهاي همراه با بلوزي پشمي پوشيده بود كه در اثر مرور زمان رنگهايش در هم شده و رنگ مشخصي نداشت. روي آن يك كت گل و گشاد سرمهاي تنش بود. كفشهايش هم مثل كتش بزرگتر از پايش بودند. روي سنگي زير درخت...
- مشخصات محصول
- 0
موهايش خاكستري و بهم پيچيده مثل نمد بود. انگار هرگز شانهاي بهشان نخورده بود. شلوار كهنه و رنگ و رو رفتهاي همراه با بلوزي پشمي پوشيده بود كه در اثر مرور زمان رنگهايش در هم شده و رنگ مشخصي نداشت. روي آن يك كت گل و گشاد سرمهاي تنش بود. كفشهايش هم مثل كتش بزرگتر از پايش بودند. روي سنگي زير درخت چنار بزرگ سر بازار نشسته بود. در كيفش باز بود و روي زانويش دستمالي انداخته بود. توي دستمال مقداري تسبيح و گردنبند بهم ريخته قرار داشت. دانههاي تسبيح را به دقت و با انگشتاني بلند و ظريف از هم جدا و سر هم نخ ميكرد.
نويسنده | روحانگيز شريفيان |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 144 |
نوبت چاپ | 8 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 0.5 |
وزن | 150 |
سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است