امير نادري قصه فيلم «سازدهني» را در اتاق من، در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، نوشت. قصه به دست مديرعامل وقت آن روز كانون رسيد كه فرداي آن روز به مدير سينمايي گفته بود: «اين قصه ديشب مرا منقلب كرد، تا صبح گريه كردم.» فيلم ساخته شد.
بعد به سراغ فيلم «انتظار» رفت كه يكي از مهمترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران است. بعد از اين ديگر فيلم ساخت و ساخت تا اينكه از نيويورك سر درآورد... هيچوقت به كم راضي نبود. هميشه فقط با يك پيرهن بود،
انگار با يك پيرهن پا به جهان گذاشته بود كه اين پيرهن به عطر شهامت، خلاقيت و شرف آغشته است.
كامران شيردل سال گذشته كه در نيويورك او را ديده بود ميگفت:
«ما در سرماي نيويورك، در برف، با پالتو و كلاه راه ميرفتيم و امير تنها يك پيرهن تنش بود.» رابرت ردفورد، هنرپيشه سرشناس آمريكايي، در يك نامه به امير نادري نوشته بود: «امير عزيز تو به ما نيويوركي را نشان دادي كه ما و پايهگذار و دبير جشنواره سينماييمان تا امروز آن را نديده بوديم.»
نويسنده | امير نادري |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 128 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14 * 20.7 * 1 |
وزن | 210 |
سال چاپ | 1394 |
هنوز نظري ثبت نشده است