بين مرگ و زندگي يه کتابخونهست، و توي اون کتابخونه، قفسههاي کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن يکي از زندگيهايي رو بهت ميده که ميتونستي تجربهشون کني. تا ببيني اگه انتخاب ديگهاي کرده بودي، چي ميشد... اگه شانس اين رو داشتي که حسرتهات رو از بين ببري، کار متفاوتي انجام بدي، چه اتفاقي ميفتاد.»
جايي آنسوي لبه دنيا کتابخانهاي هست با تعداد بيشماري کتاب، که هر کدام قصه يک زندگي را روايت ميکنند. يکي قصه زندگيات به همين شکل کنونياش است و ديگري قصه زندگيات با اين فرض که زماني در جايي انتخاب متفاوتي کرده باشي. همهمان هميشه در اين فکريم که شايد زندگيمان ميتوانست متفاوت باشد، اما اگر شانس اين را داشته باشي که به اين کتابخانه بروي و خودت تمام زندگيهاي ديگرت را ببيني چه؟ امکان دارد هر کدام از اين زندگيها بهتر از زندگي کنونيات باشند؟
در رمان جديد و مسحورکننده مت هيگ به نام کتابخانه نيمهشب، دقيقاً همين پرسش براي نورا سيد پيش ميآيد. نورا اين انتخاب را دارد که زندگياش را با زندگي جديدي عوض کند، مسير شغلي جديدي را پيش بگيرد، روابط شکستخورده سابقش را ترميم بخشد و طبق رؤياي کودکياش، يخچالشناس بشود. اما همچنين بايد حين سفر در دل کتابخانه نيمهشب، به درون خودش نگاهي بيندازد و آنچه واقعاً به زندگي معنا و ارزش ميبخشد، پيدا کند.
نويسنده | مت هيگ |
قطع | رقعي |
مترجم | محمدصالح نورانيزاده |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 352 |
نوبت چاپ | 78 |
ابعاد | 14.5 * 21 * 2 |
وزن | 340 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است