"بيمار خاموش" يک داستان هيجان انگيز روانشناسي تکان دهنده از الکس ميخائليدس درباره رفتار خشونت آميز زني عليه همسرش - و روانشناس او که سعي زيادي در فاش کردن انگيزه او دارد – است.
زندگي آليشيا برنسون به ظاهر عالي است. يک نقاش مشهور که با يک عکاس بي نام و نشان ازدواج کرده است. آنها در يک خانه بزرگ با پنجره هاي بزرگ مشرف به پارکي در يکي از مناطق خوب لندن زندگي مي کنند. يک شب همسرش گابريل از محل کارش، که عکاسي از مدل ها بود، دير به خانه برمي گردد و آليشيا پنج بار به صورت او شليک مي کند و پس از آن هرگز حرف ديگري نمي زند.
امتناع آليشيا از صحبت کردن و هر نوع توضيحي، اين تراژدي خانگي را به موضوعي ناگوارتر تبديل مي کند. داستان مرموزي که تصورات عمومي را به خود جلب کرده و آليشيا را سرزنش مي کند. قيمت آثار هنري وي بسيار افزايش مي يابد، و اين بيمار ساکت، به دور از توجهات، در يک واحد پزشکي قانوني مطمئن در شمال لندن مخفي شده است.
تئو فابر روان درمانگر جنايي است که مدت ها منتظر صحبت با آليشيا است. عزم وي براي وادار کردن او به صحبت کردن و پرده برداري از راز دليل تيراندازي او به شوهرش، او را به يک مسير پيچيده در انگيزه هاي آليشيا مي برد – جستجويي براي حقيقت که مي تواند او را بفرسايد ...
نويسنده | الكس مايكليديس |
قطع | رقعي |
مترجم | مريم حسيننژاد |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 320 |
نوبت چاپ | 12 |
ابعاد | * * |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است