بهم گفت: «تا حالا شكار رفتي؟» گفتم: «نه» گفت: «من قبلا ميرفتم، ولي ديگه نميرم، آخرين باري كه شكار رفتم، شكار گوزن بود، خيلي گشتم يه گوزن پيدا كردم. من بهش شليك كردم، درست زدم به پاش، وقتي رسيدم بالاي سرش هنوز جون داشت، نفس ميكشيد و با چشمهاش التماس ميكرد، زيباييش مسخم كرده بود، حس كردم كه ميتونه دوست خوبي واسهم باشه، ميتونستم نزديك خونه يه جاي دنج واسهش درست كنم. اما خوب كه فكر كردم فهميدم كه اينجوري اون گوزن واسه هميشه لنگ ميزنه و و هر وقت من رو ببينه ياد بلايي ميافته كه سرش آوردم، از نگاهش فهميدم بزرگترين لطفي كه ميتونم در حقش بكنم اينه كه يه گلوله صاف تو قلبش شليك كنم.» بعدش گفت: «تو هيچوقت نميتوني با كسي كه بدجور زخيمش كردي دوست باشي.»
نويسنده | روزبه معين |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 240 |
نوبت چاپ | 91 |
ابعاد | 14 * 20.5 * 1.4 |
وزن | 225 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است