رمان «ژان باروا» داستان برخورد عقايد و آراء است؛ مجموعهاي است از گفتگو، نامه، سخنراني و يادداشت كه همه بيانكننده اين برخورد است: آنچه در اين سالها با طرح موضوع «دگرگوني فهم بشر از دين همراه با پيشرفت علوم طبيعيٍ» يا«انطباق دين با معرفت هر عصر»، در جامعه ما مورد بحث و مناقشه و مجادله و حتي منازعه قرار گرفته است، در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بيستم موضوع روز اروپاييان بوده است كه در اين رمان از زبان موافقان و مخالفان، با بياني ساده و ملايم، آمده است. يك چهارم آخر رمان وصفي است از غلبه تريبت ديني بر قهرمان داستان و روي كردن جوانان به همان دين سنتي و كليسا.
به موازات آن بحثها، موضوع ديگري نيز در رمان مطرح ميشود: قضيه دريفوس، محاكمه اميل زولا نويسنده معروف فرانسوي، واكنش ملتپرستانه و تعصبآميز و خشن توده مردم نسبت به دريفوس و زولا كه حتي تا مرحله حمله براي كشتن زولا پيش ميرود. اما اين نيز جلوه ديگري از برخورد عقايد و آراء است كه در صحن دادگاه به صورت دادرسي و در كوچه و خيابان با هياهو و خشونت بروز ميكند.
«ژان باروا» 1 سال پيش از شروع جنگ جهان اول منتشر شده است و نويسنده با فراست تمام و تنها با شرح عقايد و آراء در هر دو زمينه و ملتپرستي نشان داده است كه: «شب آبستن است...
نويسنده | روژه مارتن دوگار |
قطع | رقعي |
مترجم | منوچهر بديعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 544 |
نوبت چاپ | 3 |
ابعاد | 14.5 * 2.5 * 21 |
وزن | 600 |
سال چاپ | 1399 |
هنوز نظري ثبت نشده است