نيکوس کازانتزاکيس نويسنده اي يوناني است که عمدتا او را با آثاري چون زورباي يوناني و آخرين وسوسه ي مسيح مي شناسند. مسيح باز مصلوب مربوط به تلاش هاي يک جامعه روستايي تخيلي در آناتولي در سال 1921 براي اجراي يک نمايش يا بهتر بگوييم تعزيه است- نمايشي که همانطور که از عنوان کتاب پيداست ، با اجراي مجدد محاکمه ، رنج و مرگ عيسي مسيح به پايان مي رسد. نام اين روستا ليکووريسي(گرگ-بهار) ، است و تحت حکومت عثماني است. اين روستا هر هفت سال يکبار اين نمايش را برگزار مي کند و بزرگان روستا بازيگران را از ميان اهالي روستا انتخاب مي کنند. مانوليوس ، که براي ايفاي نقش مسيح برگزيده مي شود ، پسر چوپاني فروتن است که زماني در يک صومعه تازه کار بود. ياناککوس پيتر مي شود. او يک بازرگان است که با الاغ خود در روستاها سفر مي کند و وسايل خود را مي فروشد. او خونگرم و ساده لوح است و بيش از هر چيزي خرش را دوست دارد. ميشليس ، پسر نجيب زاده قديمي پاتارشيا ، به جان تبديل مي شود. کوستانتيس ، صاحب کافه دهکده ، جيمز بزرگ مي شود. او خوش قلب و سخاتمند است، اما گيج است. سپس پانايوتاروس ، که به عنوان يهودا انتخاب مي شود ، مي آيد. او مردي وحشي و پرشور است و منتظر انتقام است. بيوه کاترينا مريم مجدليه است. او روسپي روستاست. او زيباست ، اما مطمئنا يک فرد خارجي در روستا است و به نظر کسي اهميت نمي دهد. در اين ميان گروهي از پناهندگان به روستا مي آيند که از ويرانه هاي خانه ي خود گريخته اند و از ساکنين روستا درخواست کمک و حمايت دارند. و ناگهان نمايش تبديل به واقعيت مي شود...