زاهد جلوتر آمد و ايستاد به تماشاي سالم احمد كه روي خاكها افتاده بود. همه ساكت شدند. زاهد خم شد و دستهاي سالم احمد را به دست گرفت. صالح كمزاري و محمد حاجي مصطفي در دو طرف زاهد چمباتمه زدند. چيزي از دور ميآشفت، انگار سالم را از دريا صدا ميكردند.
نويسنده | غلامحسين ساعدي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 200 |
نوبت چاپ | 14 |
ابعاد | 14.5 * 1 * 21.5 |
وزن | 225 |
سال چاپ | 13967 |
هنوز نظري ثبت نشده است