يوزف ك، كارمند فروتن بانك، يك روز بامداد پي ميبرد كه بدون ارتكاب گناهي مشخص، متهم شده است. به گمانش، اثبات بيگناهيش ساده است، ولي بزودي خود را در دندهها و چرخهاي ماشين تو در توي محاكمهاي گرفتار مييابد كه راه برندهاش عدالتي رنجناك است و نمايندگانش كارمنداني دونپايه و مستقر در دفترهايي پليدند. يوزف ك. كه از اين ديوستان و جهان پوچ ميهراسد ولي همچنين به سويش كشيده ميشود، ديگر خودش نميداند كه آيا بيگناه است يا گناهكار. با اين همه دلش ميخواهد زندگي كند، اما توان بايسته پايداري با دو دژخيمي را ندارد كه، بهسان دو آدمكش، و به نام عدالتي كه وجود ندارد، به آهنگ داد گستردن به سراغش ميآيند.
نويسنده | فرانتس كافكا |
قطع | رقعي |
مترجم | علياصغر حداد |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 272 |
نوبت چاپ | 19 |
ابعاد | 14.3 * 1.8 * 21.5 |
وزن | 300 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است