از گالياي روز رهايي کانياتي ميتوان سفر دور و درازي به بسياري از خاطرههايي داشت که از رئاليسم شاعرانهي فرانسوي تا نئورئاليسم ايتاليا و موج نوي فرانسه را در خود دارد. توني ساختهي ژان رنوار با آن مهاجران ايتاليايي در حال آمدن به جنوب فرانسه و آنها که داشتند ميرفتند و در پايان باز همين تکرار آمدگان و رفتگان؛ آنتون چهارصد ضربهي فرانسوا تروفو که از خانه فراري بود و بيوقفه پرسه ميزد؛ مادر و دختر ايتاليايي دو زن ويتوريو دسيکا که در هراس تجاوز و تعدي بودند؛ پدر و پسر دزد دوچرخهي دسيکا که دزديده شدن دوچرخهشان از مرگ خودشان بدتر بود؛ اينها و خيلي بيشتر از اينها تصوير گالياي نوجوان پرسهزني که برخلاف آنتون دوانل عاشق مدرسه است و همواره از مرد متجاوز لاي پرچينها ميترسد و نگرانياش براي دوچرخهاش بيشتر از نگرانياش براي سلامتي خودش است، زنده و روشن ميکند. اينس کانياتي از پدر و مادر ايتاليايي مهاجر به جنوب فرانسه به دنيا آمده بود و طعم حقيقي فقر، ترس و تحقير برآمده از دل هردو را چشيده بود و چنان در داستانها و رمانهايش اعماق زيستن زندگي در اين احوال را روايت کرده که سالهاست همچون سندي زنده براي پژوهش دربارهي فرانسويهاي ايتالياييتبار، از نوشتههاي او استفاده ميشود. رمان روز رهايي ماجراي سرگشتگي و استيصال گالياي نوجوان است که براي تکتک دقيقههاي بودنش در اين جهان بايد بجنگد و همين اگر هم به تراژدي ختم نشود، حرکت در مسيرش به کفايت اندوه بيپايان در خود دارد.
نويسنده | اينس كانياتي |
قطع | پالتويي |
مترجم | فرزاد مرادي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 224 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 11 * 18 * 1.2 |
وزن | 140 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است