قاش پير، استاد وانگ فو، و شاگردش، لينگ، بر جاده هاي امپراتوري هان پيش مي رفتند.
شتاب چنداني نداشتند. شب ها مي ايستادند تا وانگ فو به تماشاي ستارگان بنشيند و روزها سفر را به عقب مي انداختند تا به سير سنجاقک ها بپردازد. بارشان سبک بود. وانگ فو نقاشي اشياء را دوست داشت؛ نه خود آن ها را. هيچ چيز در جهان به چشم او شايسته ي تصاحب نمي آمد؛ هيچ چيز جز چند قلم مو، چند کاسه ي رنگ و مرکب چين، اندکي پارچه ي ابريشمين و ...
كتاب ديدآور
نويسنده | مارگارت يورسناي |
قطع | رقعي |
مترجم | ناصر فكوهي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 150 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | * * |
سال چاپ | 1399 |
هنوز نظري ثبت نشده است