پري‌نوشت حكايت لحظه‌هاي زني‌ست كه در نبرد رويا و واقعيت زاده مي‌شود. زني كه نمي‌پذيرد، حاشا مي‌كند ستيزه‌جويي كه با فرياد، كلمات را به ديوار مي‌كوبد و به بازتابش بر روي كاغذ اعتماد مي‌كند، زني كه دلتنگي را روبان قرمز هر واژه مي‌كند و از تنهايي انجمني در حمايت روح خويش مي‌سازد، زني كه با دستان بسته تن به آب مي‌زند،‌ بر خلاف جريان آب شنا مي‌كند و درست در لحظه رسيدن به موجي از ساحل نجات به اعماق حادثه پرتاب مي‌شود،‌ زني ترسيده از ارتفاع كه حكمش پريدن مي‌شود، دونده‌اي به دنبال عشق كه برنده مدال منطق مي‌شود، زني كه عوض نمي‌شود اما ديگر آن زن قبلي هم نمي‌شود. نامش زن لقبش عاشق نسبش از يك سمت مي‌رسد به خاطرات از سمت ديگر به ترك‌هاي عميق بلوغ.