در را كه باز كرد نگاههاي آنها متوجه او شد. 
پرسيد: «چكار داري؟» 
لوران كنار آتش روي صندلي نشسته بود و پاهايش از دو طرف آويزان بود. 
«بايد بدانم كه بالاخره  تصميم گرفتي فردا صبح اين كار را بكنيم يا نه؟» 
فردا. اطرافش را برانداز كرد. اتاق بوي آب صابون و سوپ كلم ميداد...
| نويسنده | سيمون دوبوار | 
| قطع | رقعي | 
| مترجم | مهوش بهنام | 
| نوع جلد | شوميز | 
| زبان | فارسي | 
| تعداد صفحات | 304 | 
| نوبت چاپ | 1 | 
| ابعاد | 14.3 * 1.3 * 21.5 | 
| وزن | 342 | 
| سال چاپ | 1396 | 
هنوز نظري ثبت نشده است