سالار مگس‌ها سرگذشت گروهي پسر بچه مدرسه‌اي است كه در پي يك سانحه هوايي در جزيره متروكي در اقيانوس آرام بي‌سرپرست رها مي‌شوند. پسران 6 تا 12 ساله و در سنيني هستند كه از زندگي اجتماعي تصاوير روشن و دقيقي در ذهن ندارند و شخصيت‌شان چنان ساخته و پرداخته نشده كه اگر از نظام اجتماعي و مدني خود دور بيفتند و سرپرستي بالاي سرشان نباشد، بتوانند زندگي معقولي در پيش گيرند. بچه‌ها خيلي زود به زندگي بدوي بر مي‌گردند. تنها مشغله مهم‌شان رفع نياز‌هاي ابتدايي جسماني مي‌شوند و غريزه‌هاي خام در وجودشان مجال بروز و سلطه‌جويي مي‌يابند. بين اين غريزه‌ها با منطق و اصول اخلاقي كه در بعضي از ذهن‌ها هنوز سوسو مي‌زند، كشمكش‌هايي پديد مي‌آيد و اين كشمكش‌ها كه بالا مي‌گيرد، فاجعه‌ها يك به يك رنگ مي‌گيرند و در مقابل، معصوميت، پاكي، صداقت و عطوفت به تدريج رنگ مي‌بازند، تا جايي كه به نيستي مي‌گرايند. نويسنده با نوشتن اين كتاب برنده جايزه نوبل سال 1983 شده است.