آقاي محبوبي چشم به دهن آقاي رياحي دوخته بود و در ميان حرفهاي او گاهگاهي سرش را تكان ميداد، اما حواسش به او نبود. حالا آقاي رياحي بعد از يك ساعتي كه مدام حرف زده بود تازه به شرح حقوق گرفتنش از شركت رسيده بود:«به آقاي رئيس گفتم كه با ماشين تصادف كردهم و بيست روزي بستري بودهم....»
نويسنده | فرخنده آقايي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 380 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 15 * 22 * 2.5 |
وزن | 550 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است