| ارکان جامعه نخستين نمونه از بندبازي ايبسن روي طناب پرتنش و نامطمئن «تئاتر بلوار» است. حضور او همچون حلاجي که پنبه لُکّهشده تئاتر محبوس در زبان گفتاري را زد و دوباره تافت از اين نمايشنامه آغاز ميشود، حلاجي که با آن پنبه ورزيده تاروپود تمثيل و نماد و استعاره را بافت و زبان را چنان زاياند که هويت نوينش را در چندقلوهاي نوباوهاش بازيابد. در ارکان جامعه است که به زبانِ مکتوب يا گفتاري حکم ميکند بخش بزرگي از هستي معنايياش را بر دوش طراحي صحنه، تابلوهايي از ديدنيهاي دور و نزديک، مجسمههاي يخين اما جنبدهاي بگذارد که بايد تنها در حرکات حسابشد? معماريِ تن در فضاي صحنه موسيقايي و گويا شوند، و در سايهروشنهايي در نوسان ميان جهان ملموس و عيني و عالم اسطوره و تاريخ «دراماتيک» زندگي دوگانهاي بيابند. اما اين کافي نبود. او به شخصيتهاي آثارش حکم کرد همزمان خودشان و طيفي از گفتمان فلسف? سياسي و اجتماعي در تاريخ و اساطير جهاني و قومي باشند.
نويسنده | هنريك ايبسن |
قطع | رقعي |
مترجم | بهزاد قادري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 200 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14 * 20 * 1 |
وزن | 200 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است