گلولهها صفير ميکشيدند و وقتي گلوله? توپي فرود ميآمد، ديگر تنها چيزي که ميشنيديم هياهوي انفجار آن بود. بالا?خره به جاده رسيديم و خودمان را در خندق حاشيه? آن انداختيم، اول من و پاول و اودوکيم کوچولو و بعد کيايين و شيفرا. نفسزنان تا ته خندق غلتيديم. بهناگاه کيايين بلند شد و با تمام توان شروع به صدازدن شيفرا کرد، انگار او آنجا در باغها مانده باشد. اما شيفرا کنار ما در ته خندق بود، غرق در خون... اوبر مينگارللي فرزند يک مهاجر ايتاليايي بود و از اواخر سال 1980 رسما انتشار آثارش را آغاز کرد. او تمام زندگياش را وقف ادبيات کرده بود. جنگ و روابط انساني و سکوت از مهمترين مضامين آثار اوبر مينگارللياند، خصوصا که خود نيز مدتي در نيروي دريايي فرانسه خدمت کرده بود.
نويسنده | اوبر مينگارللي |
قطع | پالتويي |
مترجم | ابوالفضل اللهدادي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 180 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 6 * 12 * 1 |
وزن | 200 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است