ماجرا از ديدار تصادفي برشت با هانس کوريل در زوريخ آغاز شد. کوريل گرداننده ي تئاتر شهرستان کوچکي به نام خور در سوئيس بود. و برشت هم که پس از شکست آلمان نازي در جنگ جهاني دوم، از تبعيد آمريکا بازگشته، اما هنوز اجازه ي اقامت در آلمان تحت اشغال را نداشت - در سوئيس منتظر پروانه ي بازگشت به وطن بود. کوريل - مدير تئاتر خور - به همکاري با برشت اظهار علاقه کرد و يک دستچين متن به عنوان بستر همکاري پيشنهاد داد: آنتيگونه ي سوفوکلس، قدر اثر راسين، مکبث نوشته ي شکسپير و همچنين دو متن ننه دلاور و فرزندانش و يوهاناي مقدس سلاخ خانه ها از خود برشت.
برشت به دلايل مختلف آنتيگونه را برگزيد: موضوع روز آمد بود و ويژگي هاي شکلي متن (همسرايان، صورتک ها، قاصد) ابزار مناسبي براي فاصله گذاري - برجسته کردن تمايز ميان نقش و بازيگر - در اختيارش مي گذاشت ضمن اينکه عروض مورد استفاده ي هولدرلين با تکنيک «شعر قافيه با اوزان نامرتب» برشت سنخيت داشت. برشت در يادداشت هاي روزانه اش( 16 دسامبر 1947 )نوشت که اقتباس را در بازه ي بسيار کوتاه 30 نوامبر تا 12 دسامبر باز سروده: «احتمالا بازگشت به فضاي آلماني زبان است که مرا در اين کار پيش مي راند.» پنج هفته پس از اتمام سرايش، روز 17 ژانويه 1948 تمرين را آغاز کردند و نمايش - به رغم اختلاف نظرهاي برشت و کوريل - در 15 فوريه 1948 بر صحنه جان
گرفت. نقش آنتيگونه را هلنه وايگل همسر دوم برشت بازي مي کرد و صحنه را کاسپر نهر طراحي کرده بود.
قطع | رقعي |
نويسنده | برتولت برشت |
مترجم | اميد صادقي سراجي |
نوع جلد | شوميز |
تعداد صفحات | 120 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * |
وزن | 120 |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است