پاي مرگ به خانهام باز شده بود. قوانينش با نيرويي هولناک زندگي دوباره را پس ميزد. دلم لک زده بود براي بچههاي خانه بغلي، براي آن بدنهاي کوچک و خستگيناپذيرشان که سرشار از حيات و سرزندگي بودند. ساعت تقريباً يک بود و من، با چشمهايي خيره به يک نقطه، هنوز بيدارِ بيدار بودم. به نظرم رسيد کسي توي آشپزخانه اينور و آنور ميرود، شايد هم صداي پچپچ بود، اما اين خيالات صرفاً بهخاطر اين بود که ساعت خوابم عقب افتاده بود و حتماً بايد قبل از ساعت دو ميخوابيدم، يعني قبل از ساعتي که با فرارسيدنش مناطـق قحطيزده، کمپهـاي مهاجران، ايـن سيـاره روبـهويـراني و تمام صفات پست و خطاهايم بيوقفه پيش چشمم ظاهر ميشدند و آزارم ميدادند.
| اتاقي براي مهمان داستان عشق و محبتي است عاقلانه توأم با تلنگرهايي تلخ، و همچنين داستان روابط دوستانه و بهت و حيرت در رويارويي با تهور و چارهانديشي انسانها در مواجهه با مرگ که با ظرافت تمام و نثري بسيار صريح و شفاف نگاشته شده. خواندن اين رمان را از دست ندهيد. اين رمان واقعيتر از آثار غيرداستاني است.
(مجل? استراليايي ويکِند)
نويسنده | هلن گارنر |
قطع | پالتويي |
مترجم | طيبه هاشمي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 224 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 11 * 18 * 1.2 |
وزن | 135 |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است