آنوقتها که ريش پدر هنوز قرمز بود رماني است در قالب چند داستان کوتاه، خاطرات پسرکي که از سال 1926 تا 1939م، يعني در بحبوحه بحران اقتصادي جمهوري وايمار و روي کار آمدن نازيها، با پدرش در برلين زندگي ميکرده است.
پدر که با فقر و بيکاري دست و پنجه نرم ميکند همواره سعي دارد هر طور شده براي پسرکش دنيايي شاد و بيدغدغه بسازد. شنوره زباني ساده و طنزي شيرين دارد. به همين خاطر، با آنکه برخي از داستانهاي کتاب بهغايت غمانگيزند، هنگام خواندنشان با يک چشم ميگريي و با چشمِ ديگر ميخندي.
با خواندن اين کتاب حس غريبي به خواننده دست ميدهد، گويي پسربچهاي کوچک با مهرباني دستت را گرفته تا تو را به برلينِ آن سالهاي پرماجرا ببرد؛ انگار با تو از کوچههاي برلين رد ميشود و با زباني کودکانه تاريخچه دوراني بسيار تلخ را برايت روايت ميکند، تاريخچه دوران سياهي که منجر به قدرت گرفتن فاشيسم و فاجعه جنگ جهاني دوم شد.
نويسنده | ولف ديتريش شنوره |
قطع | رقعي |
مترجم | كتايون سلطاني |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 335 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1.8 |
وزن | 300 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است