«حافظهي مادرم ضعيف شده بود. ماههاي آخر عمرش غرق در دنياي کودکي شده بود. ناگهان دخترکي ميشد و کمي بعد نوعروسي ترسان. مادرم رازهاي سربهمهرش را برايم فاش ميکرد، درددل ميکرد، از مردهها و زندهها ياد ميکرد و من حيرتزده به آن کالبد و روح و حافظهي روبهپايان نگاه ميکردم.
عشق فرزندي، عشقي پرشور و نيرومند، اغلب در لفافي از شرم و ناگفتهها پيچيده شده است. مادرم با روايت گذشتهاش خود را از زنجير حيات آزاد ميکرد، حياتي که چندان روزهاي خوشي به او نشان نداده بود. آن روزها پريشانگوييهايش را از پي هم دنبال ميکردم، درد ميکشيدم و البته او را کشف ميکردم.
دربارهي مادرم را با همان خاطرات جستهوگريختهاي که به من سپرد، نوشتم. توانستم با آنها زندگي او را در بخش قديمي شهر فاس، در سالهاي 1930 تا 1940 از نو بسازم، لحظات شادياش را تصور کنم و ناشاديها و نارضايتيهايش را حدس بزنم. هر بار که نزدش ميرفتم، بايد احساساتش را ميساختم و سکوتش را ميخواندم؛ بهتر است بگويم که سکوتش را ترجمه ميکردم. دربارهي مادرم حقيقتاً رمان است زيرا داستان زندگي و عمري است که از آن هيچ _ يا تقريباً هيچچيز_ نميدانستم.»
- طاهر بن جلون
نويسنده | طاهر بن جلون |
قطع | جيبي |
مترجم | محمدمهدي شجاعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 296 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 12 * 16.5 * 1.7 |
وزن | 185 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است