ملکه «آلبا» انگار که عاقبت مي خواهد از پشت پرده مه صبحگاهي، از درون خواب هاي بنده به عالم واقع و (متأسفانه) توضيح دربيايد. آدم از اينش، از اين گم کردن رؤيا هميشه ترس و اکراه داشته، رؤيايي که مايه قوت ها، مايه دلخوشي و رنگين کردن احوال و فکرهاي آدم بوده است. يک بار در کنار درياچه اي : فيروزه اي در قلب يکي از آلپ هاي سرزميني، پروانه اي - که نميدانم چرا - مدتي در اطراف اين بنده مي چرخيد عاقبت بريکي از انگشت هاي ما نشست. معجزه اي بود که فقط يک بار در عمر بنده رخ داد و ديگر تکرار نشد و به همين خاطر يادش در ذهن ما ماند، ياد برکت بخشيدن اين پرنده نازک به انگشت ما که اصلا تمامي بازو و قواره وجودم را -تا آخرعمر- شامل شد .
| نويسنده | پرويز دوايي |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 112 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.5 * 21.5 * 0.5 |
| وزن | 120 |
| سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است