تفکر انتقادي به عنوان مهارت قرن بيست و يکمي کليدي براي موفقيت در مدرسه و کار است. با در نظر گرفتن تمايل طبيعي انسان به باور کردن اخبار جعلي، استنتاجهاي غلط و تصميمگيري بر اساس احساس به جاي منطق، ميتوان گفت تفکر انتقادي براي ادامه بقاي يک جامعه دموکراتيک حياتي است. هابر در اين کتاب پيدايش، تعريف و چگونگي آموزش و ارزيابي تفکر انتقادي را توضيح ميدهد. او چنان نظمهايي را در قالب فلسفه، روانشناسي و علم توصيف ميکند و نشان ميدهد که تفکر انتقادي يک اولويت آموزشي و يک واقعيت علمي است. همانطور که باراک اوباما طي نطقي در سال 2009 دربارهي سياست آموزش ملي ميگويد: من از فرمانداران ملي و رؤساي آموزش ايالتي درخواست ميکنم استانداردها و سنجشهايي را توسعه دهند که توان دانشجو را بهطور ساده در يک آزمون چندگزينهاي نميسنجند بلکه دربرگيرندهي مهارتهاي قرن بيست و يکمي مانند حل مسئله، تفکر انتقادي و کارآفريني و خلاقيت هستند.