يکليا و تنهايي او سرحلقه رمان اسطورهگراي فارسي است و به سخن هوشنگ گلشيري «هنوز هم يکي از سنگبناهاي ادب معاصر ما» بهشمار ميآيد. اين رمان اثري است با ساختماني محکم و نثري شاعرانه و کهننما، که شخصيتها و موقعيتها را با توصيفهايي احساسي و رنگين تصوير ميکند. نويسنده با نگاهي به مسائل ازلي بشر در پرتو درگيريِ يَهُوَه و ابليس، مضمون عشق و تنهاييِ انسان را روايت ميکند.
يَکُليا، دختر پادشاه اورشليم، که سنتشکني کرده و به چوپان پدر دل سپرده است، از شهر اخراج ميشود. گشايش داستان در شب تيرهاي است که او در بيابان پهناورِ کنار رود اَبانه، که تنهايي او را دوچندان مينمايد، پرسه ميزند. او بر سر دوراهي است: يَکُليا يا بايد دست از عشق بکشد و فضيلتي داشته باشد و تنها بماند، يا عاشق باشد و مورد طعن.
نويسنده | تقي مدرسي |
قطع | پالتويي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 144 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 11 * 18 * 1 |
وزن | 110 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است