در آستانه جشنهاي بيستمين سالگرد به تخت نشستن سلطان عبدالحميد دوم در 30 اوت 1896م در كاخ ييلديز، سلطان از طريق فالگير مورد اعتماد خود درمييابد كه حوادث خونيني در راه است. يك گروه انقلابي مخفي، چپگرا و مسلح ارمني، در سوئيس تدارك حملهاي را به مقر بانك عثماني در پايتخت، مهمترين بانك امپراتوري ميبيند. در اين بانك سرمايههاي عمدهاي از كشورهاي مختلف اروپا و آمريكا گرد آمده است. هدف انقلابيون اعتراض به كشتارهاي خونيني است كه از سال 1894م آغاز شده و تا زمان حمله به بانك به مدت دو سال ادامه يافته است. آنها ميخواهند قدرتهاي اروپايي را تحت فشار قرار دهند تا سلطان را به اجراي اصلاحات بند 61 معاهده 1878م برلين وادارند. سلطان عبدالحميد طي اين سالها از اجراي اصلاحات بند 61 طفره رفته است.
اين رمان كه براساس حوادث تاريخي نگارش يافته، آميزهاي از واقعيت و تخيل است كه با استادي در هم تنيده شده، آن چنان كه گاه تخيل، واقعيت و واقعيت، تخيل جلوه ميكند. در اين رمان سرنوشت انقلابيون، دزدان، ماجراجويان، كارمندان بانك و همه بازيگراني كه نادانسته به اين ماجرا وارد شدهاند به هم گره ميخورد. ماجرايي كه فراتر از خود آنان ميرود.
نويسنده | الكساندر توپچيان |
قطع | رقعي |
مترجم | قومالدين رضويزاده |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 280 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.6 * 1.5 * 21.3 |
وزن | 234 |
سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است