چرا ژاپن؟ زيرا ژاپن كشور نوشتار است: از ميان تمام سرزمينهايي كه من شناختهام، ژاپن تنها جايي بوده است كه تاثير نشانهها بيشترين نزديكي را با باورها و روياهايم داشته است، يا شايد بهتر باشد بگويم نشانهها در دورترين نقطه از همه چيزهايي كه ميخواستهام به مثابه بخشي از نشانهسالاري غربي طردشان كنم. نشانه ژاپني قدرتمند است: به صورت تحسين برانگيزي نظم و ترتيب دارد و خود را به نمايش ميگذارد، بيآنكه هرگز نه به طبيعت بدل گردد و نه به عقلانيت. نشانه ژاپني تهي است: معنايش گريزان است، در عمق قالبهايش نه اثري از خدا هست، نه از حقيقت و اخلاق؛ و اين قالبها بيآنكه جبراني در كار باشد سلطه دارند. نشانه ژاپني، بيش از هر چيزي كيفيتي عالي دارد، نجابتي در بروز خويشتن، افسوني شهواني كه بر همه چيز مينشاندش و ما عموما آن را به بيمعنايي و ابتذال خويش ميرانيم. از اين رو جايگاه نشانه را در اينجا نبايد در ميان نهادها جست: اينجا نه صحبتي از هنر در ميان است، نه از فلكلور، نه حتي از «تمدن» (ما ژاپن فئودال را در برابر ژاپن فناورانه نمينشانيم)؛ در اينجا سخن ما تنها از شهر است، از مغازهها، از تئاتر، از ادب، از باغها، از خشونت، سخن ما تنها از چند حركت و چند اداست، از چند غذا، از چند شعر؛ سخن ما از چشمان است و از قلمموهايي كه همه اينها را به نوشتار درميآورند بيآنكه آنها را نقاشي كنند.
نويسنده | رولان بارت |
قطع | رقعي |
مترجم | ناصر فكوهي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 176 |
نوبت چاپ | 12 |
ابعاد | 13.2 * 0.7 * 21.3 |
وزن | 200 |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است