«فلسفه تاريخ» بيانگر الگوي هگل براي طرحاندازي تكامل تاريخي جهاني است.
تكاملي كه «به ناگزير و بنا بر ضرورت با انطباق بر مراحل خرد به فعليت ميرسد.
تاريخ فلسفه، درونيترين امر در تاريخ جهاني است. چندگانگي، چندلايگي و چندجانبگي رويدادها و سير جريانهاي متنوع و به ظاهر تصادفي يا خودكامانه تاريخي، در حقيقت اثرگذاري جهتمند و غايتشناسانه خرد در واقعيت است. مرحلههاي صعودي و مختلف تاريخ، مرحلههاي صعودي و مختلف تاريخ، مرحلههاي زايش و تكوين آزادي است و قومهاي تاريخي لواي اين تكامل و فعليت يافتگي خرد را بر دوش ميكشند، ايفاي نقش ميكنند، مضمحل ميگردند و لذا به قوم بعدي براي وساطت در فعليت يافتن ضرورت ميرسد. پارسها، يونانيها،روميها و ژرمنها حركت ناگزير از نا - آزادي تا روشنگري و عصر جديد را به انجام ميرسانند، تا به جايي كه به ظاهر روح جهاني موفق ميگردد، همه بودش بيگانه را از خود بزدايد و خود را به مثابه روح مطلق ادراك كند.» در طرح تكاملي هگلي به واقعيت رسيدن آزادي فرآيندي مختص در اروپا بوده، اگرچه اولين تلنگرهاي پيش - تاريخي را از شرق دريافت داشته است:«با امپراطوري پارس ما براي نخستين بار در پيوند با تاريخ قرار ميگيريم ... سرزميني كه اولين امپراطوري را به خود ديده و سپس به گذشته پيوسته است... در اين سرزمين نوري طلوع ميكند، كه تابشاش بر جهان و ديگران نيز پرتو ميافكند...» اصل تكامل با تاريخ سرزمين ايران آغاز ميگردد.
| نويسنده | گئورك ويلهلم فريدريش هگل |
| قطع | وزيري |
| مترجم | ابراهيم ملكاسماعيلي |
| نوع جلد | گالينگور |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 584 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 17 * 3 * 24.5 |
| وزن | 948 |
| سال چاپ | 1396 |
هنوز نظري ثبت نشده است