يه ديوونه رو ميشناختم که فکر ميکرد دنيا به آخر رسيده. نقاش بود و حکاک. خيلي دوستش داشتم. ميرفتم و ميديدمش، توي ديوونهخونه. با دستهام ميگرفتمش و ميکشوندمش کنار پنجره. ببين! اونجا! ذرتهاي در حال قد کشيدن! حالا اونجا! ببين! بادبونهاي قايقهاي ماهيگيري! همه اون زيبايي! دستش رو پس ميکشيد و به کنج خودش برميگشت. هراسون بود. هر چي ديده بود خاکستر بود.
نويسنده | ساموئل بكت |
قطع | رقعي |
مترجم | مهدي نويد |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 260 |
نوبت چاپ | 4 |
ابعاد | 14.4 * 1.6 * 21.4 |
وزن | 242 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است