زماني كه آندري تاركوفسكي در آوريل 1970 دفتر خاطراتش را كه شرح 17 سال پاياني زندگياش است آغاز ميكند، درست 38 سال دارد و همسرش باردار است. كارگردان، به تازگي خانهاي در ييلاق خريداري كرده و نطفه فيلم اتوبيوگرافيكش، آينه، در ذهنش در حال شكلگيري است.
او زينپس پيوسته در حال نوشتن است: درباره مطالعاتش، انديشههايش، اتفاقات توليد فيلمهايش، اميدها و مشكلات كارش(به ويژه مشكلات استاكر)، زمان توامان سخت و دلهرهآور اكران فيلمهايش در جايي كه هنوز اتحاد جماهير شوروي نام داشت.
طي سالهاي 80 اين دفتر خاطرات تبديل به «خاطرات تبعيد» ميشود. تاركوفسكي نوستالگيا را در ايتاليا و ايثار را در سوئد ميسازد و در سال 1986 در پاريس از دنيا ميرود. دوباره زيستن اين زندگي به صورت روز به روز تجربهاي است كه نميتوان از آن سالم بيرون آمد، اما در آن با تمام ايجاز و طبيعي بودنش الهاماتي را باز مييابيم كه در زمان مهرشده بسط مييابد و اين سينماگر را تبديل به يكي از معدود هنرمند ـ فيلسوفان زمانه ما ميكند. انتشار اين كتاب ـ قطبنما همراه با تعداد پروژههايي كه در آن وجود دارد نشان ميدهد تا چه ميزان آثار آندري تاركوفسكي ناتمام و گشوده باقي مانده است.
نويسنده | آندري تاركوفسكي |
قطع | وزيري |
مترجم | عظيم جابري |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 704 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 17 * 3.6 * 24.5 |
وزن | 1200 |
سال چاپ | 1403 |
هنوز نظري ثبت نشده است