جواد نيمخيز شد. برق بطري را ديده بود و سه گره اخمي هم كه بر چهره سيد، از نوشيدن جام نشسته بود، در نور كهربايي چراغهاي كشتي ديده بود. خون تو مغزش دويد. سيد شاميها را پيش كشيد و يك دانه از آنها را لاي تكه ناني پيچيد و يك لقمه قاضي درست كرد و نيش كشيد.
| نويسنده | صادق چوبك |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 136 |
| نوبت چاپ | 4 |
| ابعاد | 14.2 * 1 * 21.2 |
| وزن | 150 |
| سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است