من خودم را قبل از هر چيز يك صنعتگر ميدانم. يك صنعتگر قابل. هرگز خودم را هنرمند ندانستم. هرگز فكرش را هم نكردم كه كار من يك كار هنريست. هميشه سعي و كوشش من در كار فيلمسازي اين بوده كه داستانها را به بهترين شكل ممكن تعريف كنم. خود من واقعا نميدانم كه اينها آثار هنري هستند يا نه و علاقهاي هم به دانستن ندارم. تنها چيزي كه ميدانم اينست كه به هنگام ساختن اين فيلمها قلب و روحم را به كار انداختم و طرز ديوانهواري از ساختنشان لذت بردهام. كلمه هنرمند انسان را دچار ناراحتي و شرم ميكند و من به هيچوجه نميتوانم چنين كلمهاي را تحمل كنم. در حالي كه كلمه صنعتگر انسانيتر، دوستداشتنيتر و اصيلتر است.
نويسنده | مسعود فراستي |
قطع | رحلي |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 704 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 23.1 * 4 * 28.5 |
وزن | 2100 |
سال چاپ | 1393 |
هنوز نظري ثبت نشده است