برايم از رمانهاي تازهاش گفت: شبيه 1 بولروست. انگشتهايش را روي ميز گذاشت و آنها را به جلو سراند. من هميشه در رمانهايم مطمئنترين راه را انتخاب كردهام. هيچوقت تن به خطر ندادهام. اما حالا احساس ميكنم بايد روي لبه راه بروم. بعد انگشتانش را روي لبه ميز گذاشت و اداي آدمي را درآورد كه بر لبه پرتگاه راه ميرود. اين را گوش كن، يكي از شخصيتهاي كتاب به مغزش شليك ميكند و خونش مثل جوي باريكي جاري ميشود و در كل شهر ميگردد تا بالاخره مادر آن شخص را پيدا كند. كل كتاب به همين شكل جلو ميرود، روي لبه تيغي كه 1 لبهاش ابتذال است و طرف ديگرش تعالي، درست مثل بولرو. چند دقيقه سكوت كرد، آن وقت گفت: يا با اين كتاب اوج ميگيرم يا خودم را ميكشم. طبعا داشت از 100 سال تنهايي حرف ميزد.
نويسنده | پلينيو مندوزا |
قطع | رقعي |
مترجم |
|
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 174 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 13 * 0.8 * 19 |
وزن | 200 |
سال چاپ | 1393 |
هنوز نظري ثبت نشده است