شايد تا کنون هيچ کتابي به اندازه دن کيشوت اين همه مورد عشق و علاقه ملت هاي گوناگون نبوده است . بسياري از کتاب ها هست که تنها به يک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز يک کشور فراتر نمي رود ؛ بسياري ديگر نيز هست که در ميان ملل ديگر هم خواننده دارد ولي تنها مورد پسند گروه روشنفکران يا مردم عادي طبقات ممتار است . اما دن کيشوت همه حصار هاي جغرافيايي و نژادي و اجتماعي و طبقاتي را درهم شکسته و نام خود را با دنيا و بشريت توام ساخته است
دن کيشوت زندگي فردي را به مخاطب نشان ميدهد که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه ميگذراند. دن کيشوت يکي از نخستين رمانهايي است که به زبانهاي نوين اروپايي نوشته شده و سروانتس بخش بيشتر آن را در زندان نوشتهاست. در زمان روايت دن کيشوت نوشتن و خواندن آثاري که به شواليه ميپرداخت ممنوع بود و شخصيت اصلي داستان خود را جاي يکي از همين شواليهها ميبيند و دشمناني فرضي در برابر خود ميبيند که اغلب کوهها و درختها هستند. دن کيشوت پهلواني خيالي و بيدستوپاست که خود را شکستناپذير مي پندارد.
نويسنده | ميگوئل دو سروانتس |
قطع | رقعي |
مترجم | محمد قاضي |
نوع جلد | گالينگور |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 1300 |
نوبت چاپ | 19 |
ابعاد | 15 * 22 * 8 |
وزن | 1820 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است