كوتوله با تكان مختصر سرش به دكتر سلام كرد، سيگار خاموشش را جويد و جوري بد عنق روبرويش را نگاه كرد كه انگار جادوش كردهاند. دكتر رد نگاهش را گرفت و خيلي زود مجبور شد خودش را جمعوجور كند، تا هم معلوم نشود جا خورده و هم بتواند اين حالت آرام و ساختگياش را كه مردم از آدمي در شغل او توقع دارند، از دست ندهد. يك موجود عجيب و غريب نشسته بود روي زمين، نزديك بخاري روشن، چسبيده به ديواره كاروان. انگار با كلهاش سقف را نگه داشته بود، درست مثل مجسمههايي كه كتيبه روي سرشان چسباندهاند. غولي بود براي خودش. دكتر حساب كرد دستكم دو متري از كفلها راه هست تا ريشههاي موها كه سرخ براق بود. اما بهتر ديد درباره درازي پاها، كه تا شده و رانوهايي كه كم مانده بود برسد به چانه طرف، فكر نكند.
نويسنده | رومن گاري |
قطع | رقعي |
مترجم | سميه نوروزي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 108 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.3 * 0.5 * 21.3 |
وزن | 150 |
سال چاپ | 1393 |
هنوز نظري ثبت نشده است