داشتم به طنين صداهايي كه پس از گذشت ساعتها از يك ملاقات به گوش ميآيند و حتي اگر شبي مثل آن شب گذشته و صبح شده باشد، وادارت ميكند كه برگردي و دوباره از آن كوچه باغ بگذري تا به آن خانه برسي و منتظر بماني كه در باز شود گوش ميدادم. فكر مي كردم كه اين بار دستهايش را ميگيريم و رها نميكنم، كوچه باغ پر شده بود از سايه روشنها. زنگ زدم چند بار، با مشت به در كوبيدم. در باز شد يا اينكه در باز بود . هيچكس در خانه نبود. هيچ چيز در خانه نبود. فقط عكسهاي دختر و پسر ناشناس در قابهاي چوبيشان بر روي ديوار بجاي مانده بود.
نويسنده | ابوتراب خسروي |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 122 |
نوبت چاپ | 10 |
ابعاد | 14.2 * 0.6 * 21.1 |
وزن | 150 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است