داستان مردي رفتهي خواب در ظاهر بيشتر در سکوت و انزوا ميگذرد و در آن خبري از شلوغيِ فرمي و ساختاري نيست. راوي، مردي جوان، تصميم گرفته از همهچيز فاصله بگيرد، درگير هيچچيز نباشد. ميخواهد «هيچکاري» نکند. نه اميدوار باشد، نه نااميد. در خلوت خانهدانشجويياش تصميم ميگيرد ديگر «تصميم» نگيرد. ميخواهد بهتدريج از بازي خارج شود.
کتاب پيرنگِ داستانيِ مألوف را ندارد و «اتفاقِ» خاص دراماتيکي در آن نميافتد. انگار تمام اتفاقات فقط در ذهن راوي جريان دارند و همين «هيچ اتفاقي نيفتادن» بهتدريج حسي از خلأ و بيزماني به ما منتقل ميکند. تکرار جملات، ريتم کُند، و استفادهي محدود از افعال حرکتي، ما را در همان خلسه و رخوتي فرو ميبرد که شخصيت اصلي در آن غوطهور است. نثر پرک، با آن ريتم جادويياش، تجربهي چنين آدمي را لحظهبهلحظه «اجرا» ميکند؛ حين خواندن، با حرکتِ ذهنِ راوي همگام و همآهنگ و در فرايند امتناع و خروج راوي شريک ميشويم.
نويسنده | ژرژ پرك |
قطع | رقعي |
مترجم |
|
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 128 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14 * 21.5 * 1 |
وزن | 180 |
سال چاپ | 1404 |
هنوز نظري ثبت نشده است