سپيدهدم، قبل از صداي کوتاه ناقوس، آقاي گايزر کولهپشتياش را بست، کلاه، باراني و چترش را برداشت و از خانه بيرون رفت. کولهپشتي چندان سنگين نيست و وقتي به جنگل ميرسد تپش قلبش آرامتر شده است. در دهکده کسي نيست که آقاي گايزر را ببيند و از او بپرسد کجا ميرود با آن کولهپشتي، آن هم در اين هوا.
آقاي گايزر ميداند دارد چه ميکند.
| نويسنده | ماكس فريش |
| قطع | رقعي |
| مترجم | زينب آزمند |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 118 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.5 * 21.5 * 0.5 |
| وزن | 130 |
| سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است