گابريلِ نوجوان يک سر دارد و هزار سودا، شوق بسيار به نقاشي و سوداي فيلمسازي دارد. اما زندگيِ ازهمپاشيدهي پدر و مادرش او را پيوسته در موقعيتهاي سختي قرار ميدهد؛ پدر موزيسيني ناکام، بيکار و الکلي است و مادر مجبور است با کار شبانه و حقوقي کم که بهسختي به دست ميآيد، اوضاع خانه را سروسامان بدهد. پس گابريل با پناهبردن به تخيل با شرايط کنار ميآيد، گاه به دنياي مردگان پناه ميبرد و گاه در آرزوي سامانگرفتن خانواده به تکاپو ميافتد.
قريشي در رمان حاضر به مفاهيمي مانند شکست، رستگاري، قدرت رؤياپردازي و ماهيت استعداد هنري ميپردازد. او ناملايمات خانوادگي، اجتماعي و اقتصادي را که خانوادهاي در لندنِ مهاجرپذيرِ سالهاي پايانيِ قرن بيستم با آن دست به گريبان است با زباني صميمي و طنزي دلنشين روايت ميکند. از آنجايي که قريشي نمايشنامهنويس زبردستي است، بخش اعظم رمان را با ديالوگ پيش ميبرد و با اين شيوه سرزندگيِ خاصي به روايتش ميبخشد.
نويسنده | حنيف قريشي |
قطع | رقعي |
مترجم | پژمان طهرانيان |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 248 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 20.5 * 1.5 |
سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است