بين مرگ و زندگي، کتابخانهاي هست و درون آن کتابخانه قفسههايي هستند که تا ابد امتداد دارند. هر کتاب فرصتي براي آزمودن زندگي ديگري را، که ميتوانستي داشته باشي، در اختيارت قرار ميدهد، براي اينکه ببيني اگر انتخابهاي ديگري کرده بودي، اوضاع چطور ميشد… اگر فرصت داشتي حسرتهايت را جبران کني، چه کار متفاوتي ميکردي.»
شکوه و شکايت براي زندگيهايي که آنها را زندگي نميکنيم راحت است. آرزوي اينکه کاش استعدادهاي ديگرمان را پرورش داده بوديم و به پيشنهادهاي متفاوتي بله ميگفتيم راحت است. آرزوي اينکه کاش سختتر کار کرده بوديم، بهتر عشق ورزيده بوديم، امور مالي خود را با درايت اداره کرده بوديم يا محبوبتر شده بوديم راحت است.
زحمتي ندارد که براي دوستاني که نداشتيم و کاري که نکرديم و آدمهايي که با آنها ازدواج نکرديم و بچههايي که نداشتيم احساس فقدان کنيم. سخت نيست که خودمان را از دريچهي چشم ديگران ببينيم و آرزو کنيم کاش تمام نسخههاي متفاوت از خودمان بوديم که ميخواستيم باشيم. راحت ميشود تا ابد حسرت خورد و در حسرت ماند.
اما اين زندگيهايي که در حسرتِ نزيستنشان هستيم مشکل حقيقي ما نيستند. مشکل خودِ حسرت است. اين حسرت است که ما را پژمرده و تباه ميکند و باعث ميشود خودمان و افراد ديگر را بدترين دشمنان خود احساس کنيم.
نويسنده | مت هيگ |
قطع | رقعي |
مترجم | مينا صفري |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 336 |
نوبت چاپ | 37 |
ابعاد | 14 * 21.5 * 2 |
وزن | 310 |
سال چاپ | 1402 |
هنوز نظري ثبت نشده است