داستان از آنجا شروع ميشود که خانم شپرد با وَن قراضهاش به خيابان کرسنت، محل زندگي نويسندهي کتاب، ميآيد. تصادفاً مقابل خانهي او پارک ميکند و توي همان خيابان داخل وَن زندگي ميکند. پس از مدتي، به دليل درگيريهايش با همسايهها و مزاحمتهاي رهگذرها و مأموران شهرداري، نويسنده به او اجازه ميدهد «موقتاً» ماشين را توي حياط خانهاش پارک کند. اما خانم شپرد ماندگار ميشود و پانزدهسال همانجا ميماند. وَن، با پردههاي پارهپوره و يکعالمه خرتوپرت در داخلش و کيسههاي نايلونيِ پر از آتوآشغال در زير و اطرافش، ظاهر ناخوشايندي به خانه ميدهد. خودِ خانم شپرد هم که به هيچ صراطي مستقيم نميشود و دائم يا با صاحبخانه بگومگو ميکند يا مشغول کارهاي خندهآور و اعصابخردکن است. حالا چرا اين زن حاضر شده سالها با اين وضع در اين وَن بدبوي کثيف زندگي کند رازي است که نويسنده در پايان کتاب به آن پي ميبرد.
| نويسنده | الن بنت |
| قطع | رقعي |
| مترجم | مزدك بلوري |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 88 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.5 * 21.5 * 0.6 |
| وزن | 110 |
| سال چاپ | 1401 |
هنوز نظري ثبت نشده است