زندگي دلايل محکمي به دست او داده بود تا بداند که هيچ شکستي، شکست نهايي نيست. حدود دو سال پيش، وقتي او و سربازانش در جنگل هاي نه چندان دور اورينوکو گم شدند، او از ترس اينکه ممکن بود سربازان همديگر را بخورند مجبور شده بود دستور بدهد اسب ها را بخورند. در آن موقع، مطابق شهادت يکي از افسرانِ لژيون انگليس، او ظاهر عجيب يک چريک آواره و بيگانه را داشت. کلاه خود سواره نظام روسيه را بر سر گذاشته بود، چاروق چاروادارها رابه پا داشت، ژاکت بلند آبي با دکمه هاي طلا و پيرايهي سرخ رنگ پوشيده بود، و پرچم سياه رنگ دزدان دريايي را حمل ميکرد که روي نيزهي مخصوص جلگهنشينان افراشته بود و يک جمجمه و دو استخوان بالاي شعاري با حروفي از خون نقش بسته بود: ((آزادي يا مرگ.))
نويسنده | گابريل گارسيا ماركز |
قطع | رقعي |
مترجم | جمشيد نوايي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 272 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1.8 |
وزن | 290 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است