«دو سال بعد از مرگ مادرم، پدرم عاشق مطلقهي بورِ لوندي شد که اهل اوکراين بود. پدرم هشتادوچهار ساله بود و او سيوشش ساله. زنه مثل نارنجک صورتيِ نرم و پفکردهاي وسط زندگيمان ترکيد، چرکآب را هم زد، لِرد خاطرات دورريخته را بالا آورد و ارواح فاميل را حسابي در گور لرزاند.»
دو خواهر، ورا و نادژدا، بايد يکعمر کلکل را کنار بگذارند تا پدرشان را از دست والنتيناي پولکي نجات دهند. هيچچيز والنتينا را از رسيدن به رؤياي ثروتمندشدن بازنميدارد. اتحاد خواهرها براي بهزور بيرونکردن والنتينا اسرار خانوادگي را برملا ميکند و از يک دورهي پنجاهساله که از تاريکترين دورههاي تاريخ اروپاست، پرده برميدارد. و آنها را به روزهايي برميگرداند که ترجيح ميدادند فراموششان کنند.
نويسنده | مارينا لويتسكا |
قطع | رقعي |
مترجم | خاطره كردكريمي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 312 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 14.5 * 20.5 * 1.8 |
وزن | 300 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است