اغراق نيست اگر بگوييم که در پديدارشناسي روح، درک پروژهي کلي اثر عمدتاً تحتالشعاع تفسيرهاي جزءنگرانه قرار گرفته است. ميتوان ادعا کرد که عليرغم تمام تفاسير مطرح دربارهي فصول مختلف اين کتاب و نيز شهرت و محبوبيت زايدالوصف اين اثر در فضاي فلسفي، پديدارشناسي روح در مقام يک ايدهي کلي، هنوز مهجور مانده و کليتِ آن تحتالشعاع استعمالهاي جزئي قرار گرفته است.
در فضاي هگلپژوهي انگليسيزبان، اقبالِ تفسيري تازهاي، البته در پرتو فلسفهي تحليلي، به پديدارشناسي روح پيدا شده است. راهنماي انتقادي پديدارشناسي روح هگل در چنين بستري قابل درک است. دين مويار و ميشائيل کوانته کوشيدهاند تا در اين اثر از مفسرانِ سنتهاي فکري مختلف هگلپژوهي بهره بگيرند. در اين فهرست علاوه بر مفسرانِ بزرگ سنتهاي قارهاي هگلپژوهي، تقريباً نيمي از آثار به تفاسيري از پديدارشناسي روح اختصاص يافتهاند که ميتوان، از حيث روش، آنها را تحليلي ناميد. درنتيجه، در اين اثر برخي ايدهها و امکانات روششناختي، معرفتشناختي و منطقي پديدارشناسي روح مورد توجه قرار گرفته که تاکنون مغفول بودهاند.
نويسنده |
|
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
مترجم |
|
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 384 |
نوبت چاپ | 2 |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 2.2 |
وزن | 355 |
سال چاپ | 1400 |
هنوز نظري ثبت نشده است