تبعيد هر آدمي را، به خصوص هرنويسندهاي را، دوپاره ميكند: يك پاره گذشتهاي است كه با زبان خودت به آن فكر ميكردي و بخشي از هويت توست و ديگري اكنوني كه در آن سرگشته و با لكنت ميكوشي زندگي كني و به ياد آوري.
جوزف برودسكي، برندهي نوبل ادبيات سال 1987، در چنين جايي ايستاده است. او هرچند زندگياش حتي در تبعيد هم به روسيه گره خورده بود، هيچ وقت حكومت شوروي را نپذيرفت: هرچند به آمريكا رفت، اسير غربگرايي نشد: هرچند ميگفت به زبان روسي تعلق دارد، به انگليسي نوشت. همين بي دركجايي بود كه سكوي پرش جستارهايش شد، تا در زبان جديد از چنگال بيرحم خاطرات نجات يابد و بتواند باز به چنگشان بياورد، تا خانهاي نو براي خودش بسازد: اين بار درون زباني تازه، با خشت ادبيات، زير سقف حافظهاي نويافته.
نويسنده | جوزف برودسكي |
قطع | پالتويي |
مترجم | طهورا آيتي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 176 |
نوبت چاپ | 1 |
ابعاد | 12.5 * 19.5 * 1.2 |
وزن | 139 |
سال چاپ | 1398 |
هنوز نظري ثبت نشده است