- جزییاتاولش خون بود... خوني كه آرام و كند راه باز ميكرد وسط زمختي آسفالت خيابان. ميچرخيد ميان آبي كه رقيقش كرده بود و پخش ميشد؛ پخشتر. خوني كه سياه ميزد با رگههاي سرخ روشن و خودش را ميرساند به جدول سيماني كنار جوي و كم كم ميگسترد روي آسفالت. خيابان را خون گرفته بود. خوني كه از شكاف جدول سيماني...
- مشخصات محصول
- بررسی ها0
تماس با پشتیبانی