كلنگ وارونه روي زمين مانده بود. دستهاش در هوا تكان مختصري ميخورد. پلكهايش را به زور باز نگه داشته بود. چشمهايش را ماليد. ديد گرد و غبار دارد با خودش يك لشكر آدم ميآورد و به اين سمت. آدمهايي كه دور هم و دور خودشان ميچرخيدند و تندتر از حد معمول حركت ميكردند، وارد بلوار شدند. ديد در آهني و بزرگ مجتمع هنوز باز است. نگاهي به پشت سرش انداخت سايهاي در تندباد شكل آدم به خود گرفت. دسته كلنگ را در هوا قاپيد...
| نويسنده | سارا اسماعيلي |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 118 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.1 * 0.6 * 20.5 |
| وزن | 150 |
| سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است