تصور ميكرد بازگشتن به خانه برايش وحشتناك خواهد بود، اما برعكس، با ديدن جاهاي آشنا مثل نانوايي، خواربارفروشي، دروازه شهرداري، همهچيز برايش عادي شد و كابوس از سرش پريد. براي پوشاندن پارگي آستين پيراهنش، با كف دست مچش را ميگيرد. سرش را پايين مياندازد. ساعتش را گم كرده.
نويسنده | پير لوميير |
قطع | رقعي |
مترجم | محمد نجابتي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 236 |
نوبت چاپ | 4 |
ابعاد | 13.8 * 1.5 * 20.8 |
وزن | 260 |
سال چاپ | 1399 |
هنوز نظري ثبت نشده است