تازهترين كتاب زكريا قائمي نشان از روايتهاي برآمده از اضطرابهاي وجودياش دارد. نويسنده رمان تحسينشده تجريش باز هم قصه يك پرسهزن را نوشته است كه در خيابانها ميچرخد و موسيقي گوش ميكند و با جهان در حال گپ و گفت است... قهرمان قائمي مرد جواني است عاصي كه با ماشينش مسافركشي ميكند. او براي اين كار شاني هويتساز قايل است و از اين پرسهزني حظ ميبرد. روزي زن جواني مسافرش ميشود و اين آشنايي چنان پيش ميرود كه زن به او اعتماد ميكند و مشتري دائمياش ميشود... كتاب شروعي روايي و لحني خطابي دارد، كه به صورت نامهاي بلند نوشته شده است. اين مسافركش شيفته موسيقي، ادبيات و البته فلسفه در سايه اين اتفاق خودش را باز مييابد، و درك ميكند كه گريختن از گذشته و ديگري كار راحتي نيست. قائمي رماني نوشته كه در آن آدمها خود را در نقابي از ديالوگ و ترديد به جهان پنهان كردهاند و ناگهان جنوني آني واميداردشان تا از پرده بيرون بيايند و نشان بدهند كه روزگار را چگونه رقم خواهند زد.
| نويسنده | زكريا قائمي |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 98 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14.5 * 0.6 * 21.4 |
| وزن | 101 |
| سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است