«ميخواستم رازهاي ديگران را در خلوتشان و هر جايي كه قرار نبوده من آنجا باشم، بدزدم. ولي نميدانستم ميخواهم از چه كسي دزدي كنم و با اين كالاهاي ناملموس چه بكنم. پاكت كوچكي را كه محتوي ترانزيستور بود همراه با يك ليوان چاي داغ برداشتم. ليوان را جلويم گذاشتم و خيره شدم به بخار محوي كه از دهانهاش بلند ميشد. آن لحظات خيرگيام مثل نتهاي اول آهنگ ملايمي بود كه به عنوان پيشدرآمدي بر آهنگي حماسي با سازهاي كوبهاي و بادي مينوازند. مثل حركت شنريزههاي ناچيزي از زير كفش يك كوهنورد پر مدعا كه به سقوطش در دامنه يك تپه شني منتهي ميشود. ناگهان احساس كردم حتي نميتوانم تا سرد شدن چايي روبهرويم صبر كنم. اولين سناريويي را كه براي امتحان كردن خود كار به ذهنم رسيد اجرا كردم.»
نويسنده | ساناز زماني |
قطع | رقعي |
نوع جلد | شوميز |
زبان | فارسي |
تعداد صفحات | 208 |
نوبت چاپ | 3 |
ابعاد | 14 * 1.2 * 20.5 |
وزن | 172 |
سال چاپ | 1399 |
هنوز نظري ثبت نشده است