آقاي خدمتي زير دفتر نمره را مينوشت كه پچپچ بچهها كلاس را پر كرد.
بازرس، آقا اجازه، بازرس...
آقاي خدمتي دستپاچه دفتر نمره را بست، روي ميز را جمع و جور كرد و رفت طرف پنجره. جيپ لكنته نالهكنان از شيب خاكي جاده بالا ميكشيد و گرد و خاككنان مي آمد طرف مدرسه.
باز اين لعنتي پيداش شد...
آقاي خدمتي اين حرفها را توي دلش زد و كسي صدايش را نشنيد...
| نويسنده | داوود غفارزادگان |
| قطع | رقعي |
| نوع جلد | شوميز |
| زبان | فارسي |
| تعداد صفحات | 464 |
| نوبت چاپ | 1 |
| ابعاد | 14 * 2 * 21 |
| وزن | 491 |
| سال چاپ | 1397 |
هنوز نظري ثبت نشده است